ادبیات و فرهنگ
این مقاله درهفته نامه ی آیینه ی جنوب - سال ششم - شماره ی 231 – شنبه 4 اردیبهشت 1378چاپ شده- باتوجه به این که هنوزمشکلات دانش آموزان حل نشده، وبه مناسبت سال تحصیلی جدید ، دراین وبلاگ منعکس می شود .
در هفته نامه های استان خواندیم که بیش از 4میلیارد ریال برای
محرومیت زدایی دشتستان اختصاص یافته است.این خبر هر دشتستانی راخوشحال کرد چنان که مرا. هر کجای ایران عزیز آباد شود نیکو ومردم را از آن بهره ای است. این خبر مرا بر آن داشت تا فرصت را مغتنم شمرم و درد دلی کنم. شک نیست که بهره مندی از آموزش و پرورش حق قانونی هر فرد است و دولت ها موظفند شرایط رشد و تعالی را برای طالبان دانش تا سطوح عالیه مهیا کنند. پس از انقلاب نیز در همین راستا خدمات آموزشی مهمی انجام گرفت و قدم های بلندی برداشت شد اما به نظر می رسد در پاره ای موارد،کار ها بدون حساب و کتاب ومطالعه انجام گرفته باشد.برای مثال در روستای((هفت جوش)) در غرب برازجان، در شرایطی که تعداد دانش آموزانش به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد،مدرسه ای ساخته شده که دو ردیف کلاس آن شبانه روز در سکوت مطلق ، بدون شنیدن صدای آبی از حنجره ی کودکی چرت می زند و امروز نیز به انبار کاه و علوفه روستاییان بدل شده است. در حالی که روستای بنار از توابع بخش مرکزی شهرستان دشتستان در این زمینه مورد بی مهری قرار گرفته و با آنکه اموزش و پرورش در آنجا ریشه ای به بلندای بیش از 35سال دارد، هنوز فضای آموزشی آن تنها یک دبستان است که دختران و پسران در دو نوبت از آن استفاده می کنند.از سال 1355 که مدرسه راهنمایی به میهمانی روستای زیارت آمد، دانش آموزان بنار وصفی آباد، مشتاقانه به سویش شتافتند و بیش از 4کیلومترراه را پیاده و یا با دوچرخه طی کردند واکنون نیز پیاده یا گاه آویزان بر میله های وانت بار ها خود را به آن مرکز تحصیل می رسانند که علاوه بر دیر رسیدن های پیاپی، گاه سوانحی نیز در بر دارد که سقوط یکی از دانش آموزان ازتراکتور نمونه ای از آن است. چند بار از طرف مردم تلاش های پراکنده برای افتتاح یک باب مدرسه راهنمایی صورت گرفته که برای نمونه در تابستان گذشته ، حقیر با تنی چند از اهالی روستا به آموزش و پرورش شهرستان دشتستان یا اداره کل آموزش و پرورش استان رفتیم ولی با وجود هماهنگی های دلسوزانه ی مدیر محترم مدرسه راهنمایی بوعلی زیارت برای مهیا کردن کادر آموزشی و نیز آماده کردن فضایی مناسب در روستا، نه تنها مدرسه ای افتتاح نشد بلکه کلاس ضمیمه مدرسه زیارت نیز تشکیل نشد. مسئولان دلیل عدم گشایش مدرسه را نبودن پشتوانه دانش آموزی ذکر می کردند در حالی که یکی از مهم ترین علل مهاجرت به شهر ها نبودن فضای آموزشی لازم در روستاست که بی شک باز شدن یک باب مدرسه راهنمایی از مهاجرت به شدت می کاهد و مشکلات احتمالی را کم می کند. در سفر اخیر ریاست جمهوری به استان ، صاحب این قلم طی نامه ای ماجرای غم انگیز دانش آموزان ِ سرگردان ِ روستا را به ایشان نگاشتم تا اندکی از بار مسئولیت وجدانی ام کاسته شود. اکنون نیز به مسئولین عرض می کنم که به فکر نوجوانان روستا یی باشید. آنان که گاه به خاطر نداشتن کرایه و خرجی ِ سالانه، ترک تحصیل می کنند. آنان که در باران و تابش آفتاب، ساعت ها کنار جاده پرسه می زنند یا برای برگشتن به منزلشان در سایه سار روستای همجوار به انتظار وسیله ای ومعطل می مانند. چه بسا ممکن است از میان همین افرادِ معصوم ، بزرگانی برخیزند که بتوانند فردا ، گرد محرومیت را از چهره استانمان بزدایند. امروزه که بودجه ای در اختیار دارید، به فکر محرومین روستای بنار باشید چرا که : « ما ز یاران چشم یاری » داریم .